لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
کرک
(~.) (اِ.) سقف خانه.
کرک
(کَ) مرغ خانگی، ماکیان.
کرک
(~.) (اِ.) خرچنگ.
کرکر
(کَ کَ) (اِ.)
۱- دادگر، از نامهای خداوند.
۲- کامکار.
۳- پادشاه صاحب اقبال.
کرکر
(کُ کُ) (اِ.) پارچهای است نخی و ابریشمی یا پشمی که با آن پرده و رویه مبل سازند.
کرکرانک
(کَ کَ نَ) (اِ.) استخوان نرم، غضروف. کرکری هم گویند.
کرکره
(کِ کِ رِ) (اِ.) نوعی پرده که از تخته یا کائوچو باریک و بلند درست میکنند و پشت در و پنجره برای جریان هوا و جلوگیری از آفتاب گذارند.
کرکری
(کَ کَ) (اِ.) نک کرکرانک.
کرکری خواندن
(کُ کُ. خا دَ) (مص ل.) (عا.) رجز خواندن.
کرکس
(کَ کَ) (اِ.) از مرغان شکاری با جثه بزرگ و منقار و چنگال قوی که لاشه جانوران را میخورد. مردارخوار هم میگویند.
کرکس فلک
(کَ کَ س فَ لَ) (اِمر.) نک کرکسان فلک.
کرکسان فلک
(کَ کَ نِ فَ لَ) (اِمر.) دو ستاره نسر واقع در صورت فلکی شلیاق یا چنگ رومی و نسر طایر در صورت فلکی عقاب.
کرکسان گردون
(~ گَ) (اِمر.) نک کرکسان فلک.
کرکم
(کَ کَ) (اِ.) رنگین کمان.
کرکما
(کَ) (اِ.) دم جنبانک.
کرکن
(کَ کَ یا کِ) (اِ.) غلهای مانند گندم و نخود و باقلا که آن را نیم رس بریان کنند و بخورند.
کرکند
(کَ کَ)(اِ.)سنگی است سرخ رنگ شبیه یاقوت.
کرکی
(کُ) (اِ.) کلنگ، درنا.
کرگ
(کَ رْ) (اِ.) کرگدن.
کرگدن
(کَ گَ دَ) (اِ.) حیوانی بزرگ و نیرومند که شاخی بالای بینی اش دارد. پوستش ضخیم و پُر چین و چروک است. در هندوستان و افریقا زندگی میکند.