لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
یلمق
(یَ مَ) [ معر. ] (اِ.) معرب یلمه فارسی به معنی قبا. ج. یلامق.
یلمه
(یَ مِ) (اِ.) قبا.
یله
(یَ لَ یا لِ) (ص.)
۱- رها، ول.
۲- آزاد.
۳- هرزه، بیهوده.
۴- تنها، منفرد.
۵- کج.
یله دادن
(~. دَ) (مص م.) لم دادن، تکیه دادن به چیزی به نحوی که بدن در حال استراحت کامل قرار گیرد.
یله کردن
(~. کَ دَ) (مص م.) رها کردن، واگذاشتن.
یلوه
(یَ وِ) (اِ.) مرغ کوچکی که میگویند در اثر باران به وجود میآید.
یلک
(یَ لَ) (اِ.) کلاه گوشه، گوشهای از کلاه یا تاج.
یلی زن
(یَ. زَ) (ص فا.) خواننده.
یم
(یَ) [ ع. ] (اِ.) دریا.
یمام
(یَ) [ ع. ] (اِ.)
۱- کبوتر دشتی، کبوتر صحرایی.
۲- اراده، قصد.
یمن
(یُ مْ) [ ع. ] (اِ.) خیر و برکت، خجستگی.
یمن ناصیت
(~. ص یَ) [ ع. ] (ص.)
۱- خوش - اقبالی.
۲- صداقت، بی گناهی.
یمین
(یَ) [ ع. ] (اِ.)۱ - سمت راست.
۲- سوگند، قسم.
ینابیع
(یَ بِ) [ ع. ] (اِ.) جِ ینبوع ؛ چشمهها.
ینبوع
(یَ) [ ع. ] (اِ.)
۱- چشمه بزرگ.
۲- جوی بسیار آب.
ینگه
(یَ گِ) [ تر. ] (اِ.)
۱- یدک، دنباله.
۲- زنی که شب زفاف همراه عروس به خانه داماد میرود.
ینگی
(یَ گِ) [ تر. ] (اِ.) نو، جدید.
ینگی دنیا
(~. دُ) [ تر - فا. ] (اِمر.) = ینگ دنیا: دنیای جدید، مجازاً: امریکا.
یهود
(یَ) [ ع. ] (اِ.) بنی اسرائیل، پیروان حضرت موسی.
یهودی
(~.) [ ع. ]
۱- (ص.) کسی که دارای دین یهود باشد.
۲- (عا.) کنایه از: آدم خسیس و محافظه کار.