لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
یکتا
(~.) (ص مر.)
۱- تنها.
۲- بی نظیر، بی مانند.
یکتاپرست
(~. پَ رَ) (ص مر.) موحد، آن که جز خدای یگانه نپرستد.
یکتایی
(~.) (اِ.) جامه یک لا و بی آستر.
یکجانبه
(~. نِ بِ یا بَ) (ق مر.) یک طرفه، از یک سو.
یکدانه
(~. نِ) (ص مر.) بی نظیر، فرد.
یکدست
(~. دَ) (ص.)
۱- کسی که یک دست داشته باشد.
۲- یک شکل، یک جور، یک نواخت.
یکدستی
(~. دَ) (اِمص.)
۱- اتحاد، یگانگی.
۲- هماهنگی، یک شکلی.
یکدستی زدن
(~. دَ. زَ دَ) (مص م.) (عا.) غافلگیر کردن، گول زدن.
یکدش
(یَ دَ) (ص.)
۱- دورگه، انسان یا حیوانی که از دو نژاد باشد.
۲- حرامزاده.
یکدله
(~. دِ لِ) (ص مر.) موافق، بی ریا.
یکدک
(یَ دَ) (اِ.) آب یا هر مایع نیم گرم.
یکراست
(~.) (ق.) (عا.)
۱- بی درنگ، بدون مقدمه.
۲- مستقیم.
یکران
(~.) (اِ.) اسب اصیل و خوب.
یکرنگ
(~. رَ) (ص.) صادق، بی ریا.
یکره
(~. رَ)
۱- (ق.) یک بار، یک دفعه.
۲- (ص.) بی ریا، صادق.
یکریز
(~.) (ق.)(عا.)پشت سر هم، پی درپی.
یکسو شدن
(~. شُ دَ) (مص.) کنار رفتن، برکنار شدن.
یکسو کردن
(~. کَ دَ) (مص م.) جدا کردن.
یکسوار
(~. س َ) (ص.) یکه سوار؛ تک سوار، یکه تاز.
یکسون
(~.) (ص.) برابر، مساوی.