جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

کحال

(کَ حّ) [ ع. ] (ص. اِ.)
۱- سرمه کننده.
۲- چشم پزشک.

کحل

(کُ) [ ع. ] (اِ.)
۱- سنگ سرمه.
۲- سرمه چشم.
۳- هرچه در چشم کشند برای شفای چشم.

کحل الجواهر

(کُ لُ لْ جَ هِ) [ ع. ] (اِمر.) سرمه آمیخته با مروارید ساییده شده.

کحل دان

(کُ حْ لْ) [ ع - فا. ] (اِمر.) سرمه دان.

کخ

(کُ) (اِ.)
۱- نام عام اکثر بندپایان (خصوصاً رده حشرات و عنکبوتیان و هزارپایان و کرم‌ها).
۲- کرم.

کخ

(کَ یا کُ یا کِ) (اِ.) لولو، بچه ترسان.

کد

(کُ) [ انگ. ] (اِ.) علایم اختیاری به منظور اختصار، شناسه، رمز (فره).

کد

(کَ) (اِ.) خانه.

کد

(کَ دّ) [ ع. ] (مص ل.) کوشش کردن، رنج بردن در کار.

کدئین

(کُ دِ) [ فر. ] (اِ.) یکی از آلکائیدهایی است که از تریاک به دست آورند و دارای خواصی شبیه مرفین است.

کدام

(کُ) [ په. ] (حر.) از ادات پرسش.

کدامین

(کُ) از صفت‌های پرسشی به معنای کدام، کدامیک.

کدبانو

(کَ) (ص مر.) بانوی منزل، زن خانه دار.

کدخدا

(کَ خُ) (ص مر.)
۱- بزرگ ده، رییس.
۲- مرد زن گرفته و عروسی کرده.

کدخدامنشی

(~. مَ نِ) (حامص.) (عا.) حل اختلاف و درگیری با حکمیت بزرگترها.

کدر

(کَ دِ) [ ع. ] (ص ل.) تیره، تیرگی.

کدره

(کَ رَ) [ ع. ] (اِمص.) تیرگی رنگ، تیرگی.

کدری

(کُ دَ) (اِ.) نوعی پارچه نخی.

کدنگ

(کُ دَ) (اِ.) نک کدین.

کده

(کَ دِ) (اِ.) پسوندی است که در آخر بعضی واژه‌ها معنای جا و مکان می‌دهد.