لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
کپنک
(کِ یا کَ پَ نَ) (اِ.) جامه پشمینهای که درویشان در زمستان پوشند.
کپه
(کُ پِّ) (اِ.) (عا.) روی هم انباشته شده، تل شده، کبه.
کپه
(کَ پِ) (اِ.) (عا.) خواب.
کپور
(کَ) (اِ.) نوعی ماهی بزرگ.
کپوک
(کَ) چکاوک.
کپچه
(کَ چِ) (اِ.) کفچه، چمچه.
کپک
(کَ پَ) (اِ.) نک کفک.
کپک
(کَ پِ) [ روس. ] (اِ.) مسکوک خرد معمول در روسیه (دوره تزاری و شوروی).
کپکی
(کَ پِ) (ص.) نوعی دینار و تومان که در عهد مغول، تیموریان و صفویان متداول بود.
کپی
(کُ) [ فر. ] (اِ.) تصویری که از روی مدرک یا سند اصلی بگیرند، فتوکپی، روگرفت، رونوشت (فره).
کپی رایت
(~.) [ فر. ] (اِمر.) حق انحصاری پدیدآورنده اثر برای بهره برداری مادی و معنوی از اثر ادبی، هنری یا صنعتی خود، حق نشر (فره).
کپیدن
(کَ دَ) (مص ل.)
۱- خفتن، خوابیدن.
۲- ربودن، دزدیدن.
کپیه
(کُ یِ) [ فر. ] (اِ.) رونوشت.
کچ
(کُ) (اِ.) فلس ماهی.
کچل
(کَ چَ) (ص.)
۱- بی مو، طاس.
۲- کسی که سرش زخمهای چرکی دارد.
کچلک بازی درآوردن
(کَ چَ لَ. دَ. وَ دَ) (مص ل.) (عا.) داد و فریاد راه انداختن، الم شنگه راه انداختن، بهانه جویی کردن.
کچلی
(کَ چَ) (حامص. اِمر.) مرضی است که بر اثر آن زخمهایی در سر پیدا شود و موی بریزد، کلی.
کچه
(کَ چِ) (اِ.)
۱- انگشتر بی نگین.
۲- چانه، زنخ.
کچول
(کَ) (اِ.) = کاچول: جنبانیدن سرین وقت رقص و مسخرگی، کون جنبانی.
کچیر
(کَ چِ) (اِ.) پیشوا، سرکرده، کچیرده هم گفته شده.