لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
کرایه نشین
(~. نِ) (اِ.) مستأجر.
کرب
(کَ) [ ع. ] (اِ.) اضطراب، وحشت، اندوه. ج. کروب.
کرباس
(کَ) [ هند. ] (اِ.) پارچه پنبهای سفید. ج. کرابیس.
کرباسه
(کَ سَ یا سِ) (اِ.) چلپاسه، سوسمار کوچک. کرپاسو، کرپاسه، کرپاشه، کربس و کربش هم گویند.
کربت
(کُ بَ) [ ع. کربه ] (اِ.) اندوه. ج. کرب.
کربق
(کُ بَ) [ معر. ] (اِ.)
۱- کلبه.
۲- حجره، دکان.
کربلایی
(کَ بَ) (ص نسب.)
۱- منسوب به کربلا.
۲- کسی که به زیارت کربلا رفته باشد.
۳- عنوانی که روستاییان و عامه را دهند.
کربن
(کَ بُ) [ فر. ] (اِ.) عنصری است با علامت شیمیایی C، جامد و سیاه رنگ و متبلور و بی شکل که به صورت الماس و گرافیت و زغال در طبیعت یافت میشود. الماس خالص ترین انواع کربن است.
کربنات
(~.) [ فر. ] (اِ.) املاح اسیدکربنیک که به آسانی به وسیله اسیدها تجزیه میشود. مانند: کربنات سدیم، کربنات سرب و غیره.
کربونیفر
(کَ فِ) [ فر. ] (اِ.) دوره چهارم از دوران اوّل زمین شناسی.
کرت
(کَ یا کِ) = کرد. کرته. کردو:
۱- قطعهای از زمین زراعت کرده و سبزی کاشته.
۲- هر یک از بخشهای تقریباً متساوی یک مزرعه یا باغچه.
کرت
(کَ رَّ) [ ع. کره ] (اِ.) دفعه، مرتبه، بار. ج. کرات.
کرت بندی
(کَ. بَ) (حامص.) تقسیم مزارع و باغچهها به قسمتهای تقریباً مساوی.
کرتاسه
(کِ س) [ فر. ] (اِ.) دوره سوّم از دوران دوّم زمین شناسی.
کرته
(کَ تِ) (اِ.) قطعه زمینی که در آن چیزی کاشته باشند.
کرته
(کِ تَ یا تِ) (اِ.) خارشتر.
کرته
(کُ تِ) (اِ.) پیراهن، قبای نیم تنه.
کرج
(کَ) (اِ.) گودی گریبان، چاک پیراهن.
کرجی
(کَ رَ) (اِ.) زورق، قایق کوچک.
کرخ
(کِ رِ) (ص.) کِرِخت، بی حس، سُست.