لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
کلیسا
(کِ) [ یو. ] (اِ.) عبادتگاه مسیحیان.
کلیشه
(کِ ش) [ فر. ] (اِ.)
۱- نوشته یا تصویری حک شده روی فلز که در چاپ از آن استفاده کنند.
۲- قالب، باسمه.
کلیشه ای
(~.) [ فر - فا. ] (ص نسب.)
۱- منسوب به کلیشه.
۲- قالبی، باسمهای.
کلیل
(کَ) [ ع. ] (ص.)
۱- کند، سست.
۲- مانده شده.
کلیم
(کَ) [ ع. ] (ص.) هم سخن، هم صحبت.
کلیم دست
(~. دَ) [ ع - فا. ] (ص مر.) مبارک دست، کامیاب.
کلیمی
(کَ) [ ع. ] (ص نسب.) موسوی، پیرو حضرت موسی، یهودی.
کلینکس
(کِ نِ) (اِ.) دستمال کاغذی، مأخوذ از نام تجاری دستمال کاغذی.
کلینیک
(کِ) [ فر. ]
۱- (اِ.) ساختمان یا بخشی در بیمارستان یا مراکز بهداشتی - درمانی که به درمان بیماران یا مراقبت پزشکی از بیماران سرپایی اختصاص داشته باشد، درمانگاه. (فره).
۲- (ص.) بالینی.
کلیه
(کُ یِ یا یَ) [ ع. کلیه ] (اِ.) قلوه، هر یک از دو عضو لوبیایی شکل که عضو مترشح دستگاه ادراری را به وجود میآورند.
کلیه
(کُ لّ یِّ) [ ع. ]
۱- (مص جع.) کلیت.
۲- (اِ.) همه، جمعاً.
کلیواج
(کَ) (اِ.) غلیواج، زغن.
کلیون
(کُ) (اِ.) گلیون، جامه هفت رنگ.
کلیوی
(کُ یَ) [ ع. ] (ص نسب.) مربوط یا منسوب به کلیه.
کلیپس
(کِ) [ فر. ] (اِ.) وسیلهای به شکل میله خمیده فلزی یا پلاستیکی برای نگه داشتن ورقههای کاغذ، مقوا و مانند آن، گیره.
کلیچه
(کُ چِ) (اِ.)
۱- نان، قرص نان.
۲- جامه نیم تنه.
کلیچه
(~.) (اِ.) = کلید: کلید چوبین که بدان کلیدان را بگشایند.
کلیک
(کِ) (ص.) لوچ، احول.
کلیک
(~.) (اِ.) انگشت کوچک دست یا پا.
کلیک
(کَ) (اِ.) = کلک: جغد.