لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
گران قیمت
(~. قِ مَ) [ فا - ع. ] (ص مر.) گران بها، پرارزش. مق ارزان قیمت.
گران مغز
(~. مَ) (ص مر.) نک گران سر.
گران پایه
(~. یِ) (ص مر.) گران قدر، بلند - مرتبه.
گرانبار
(گِ) (ص مر.)
۱- کسی که بار سنگینی بر دوش دارد.
۲- درخت پُر میوه.
گرانبها
(~. بَ) (ص مر.) نفیس، باارزش، قیمتی.
گراندهتل
(گِ. هُ تِ) [ فر. ] (اِمر.) مهمانخانه بزرگ و عالی شهر.
گرانمایه
(~. یَ یا یِ) (ص مر.) نفیس، باارزش.
گرانی
(گِ) (حامص.)
۱- بالا بودن نرخ و بها.
۲- دیدار شخصی که ناگوار و ناپسند باشد.
گرانی کردن
(گِ. کَ دَ) (مص ل.) سبب ملال بودن.
گرانیت
(گِ) [ فر. ] (اِ.) سنگ خارا.
گرانیگاه
(گِ) (اِمر.) مرکز ثقل.
گراه
(گِ) (اِ.) میل، رغبت، قصد.
گراور
(گِ وُ) [ فر. ] (اِ.)
۱- قطعه فلزی که برای چاپ تصویر یا دستخط در چاپ مسطح به کار میرود و نخست نوشته یا تصویر را به طریقهای شبیه چاپ عکس بر روی این قطعه فلز ثبت میکنند.
۲- عکس چاپ ...
گراورساز
(~.) [ فر - فا. ] (ص فا.) کنده کار، حکاک، نقار.
گرایستن
(گِ یِ تَ) (مص ل.) متمایل شدن، گراییدن.
گرایش
(گِ یِ) (اِمص.)
۱- میل و رغبت.
۲- قصد، اراده، آهنگ.
۳- سرپیچی، نافرمانی.
۴- سنجش، توزین.
گراینده
(گِ یَ دِ) (ص فا.) مایل، متمایل.
گراییدن
(گِ دَ)
۱- (مص ل.) روی آوردن، میل کردن.
۲- قصد کردن، آهنگ کردن.
۳- (مص م.) سنجیدن، آزمودن.
گرباس
(گَ) (اِ.) بیل گونهای که زمین را با آن زیر و رو کنند.
گربال
(گَ) (اِ.) غربال.