لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
اسپرلوس
(اِ پَ) (اِ.) کاخ، سرای پادشاهان.
اسپرم
(اِ پَ رَ) (اِ.) هر گیاه که برگ آن بوی خوش دارد؛ ریحان.
اسپرم آب
(اِ پَ رَ) (اِمر.) آبی که پارهای داروها را در آن جوشانند و بدن بیماران را بدان شویند؛ حمام دوایی، نطول، بخت گاو نیز گویند.
اسپرماتوزوئید
(اِ پِ تُ زُ) [ فر. ] (اِ.)= اسپرم: نطفه، یاختهای که در تخم یا نطفه برخی از موجودات نر وجود دارد.
اسپرهم
(اِ پَ هَ) (اِ.) نک اسپرغم.
اسپرود
(اِ پَ) (اِ.) سنگ خوارک.
اسپرک
(اِ پَ رَ) (اِ.) گیاهی است با برگهای باریک و دراز و گل خوشهای زرد، در گل و برگ آن ماده زرد رنگی وجود دارد که در رنگرزی بکار میبرند. اسفرک، سپرک، زریر نیز گویند.
اسپری
(اِ پَ) (ص.)
۱- سپری، پایان یافته.
۲- نابود شده، معدوم.
اسپری
(اِ پِ رِ) [ انگ. ] (اِ.)
۱- وسیلهای حاوی مایع که با فشار دکمه آن مایع درونش به صورت ذرات ریز خارج میشود، افشانه (فره).
۲- مایعی که به شکل پودر از این ظرف بیرون پاشیده میشود.
اسپنتمد
(اِ پِ مَ) [ = اسپنتمذ، خرد مقدس ]
۱- (اِخ.) بخش سوم از پنج بخش گاتها.
۲- روز سوم از اندرگاه.
اسپند
(اِ پَ) (اِ.) نک اسفند.
اسپندارجشن
(~. جَ) (اِمر.) جشنی در ایران باستان به سپندارمذروز (روز پنجم) از ماه سپندارمذ. ابوریحان بیرونی گوید این جشن به زنان مخصوص بودهاست و در این روز از شوهران خود هدیه میگرفتند، از این رو به جشن «مژده گیران» معروف ...
اسپندارمذ
(~. مَ) [ په. ] (اِمر.) = اسفندار. اسفندارمذ:۱ - پنجمین امشاسپند از امشاسپندان دین زرتشتی، نگهبان زمین.
۲- آخرین ماه از سال شمسی ؛ اسفند.
۳- نام روز پنجم از هر ماه شمسی.
اسپندان
(اِ پَ) (اِ.) خردل.
اسپه
(اِ پَ) (اِ.) سپاه.
اسپهبد
(اِ پَ بَ) (اِمر.) اسپاهبد، سپهبد، سردار.
اسپوختن
(اِ پُ تَ) (مص م.) سپوختن، سپوزیدن.
اسپک
(اِ پَ) (اِمصغ.) = اسبک:
۱- اسب چوبین یا گلین که کودکان برای بازی میسازند.
۲- یکی از اندامهای اسطرلاب.
۳- خیمه بزرگ.
اسپک
(~.) [ از انگ. ] (اِ.) ضربه محکم و سریع به توپ برای رد کردن توپ به محوطه حریف از روی تور، اسبک، آبشار.
اسپکترسکپ
(اِ پِ رُ کُ) [ فر. ] (اِ.) دستگاهی است که برای تجزیه نور و تحقیق در طیف به کار میرود؛ طیف نما.