لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
اسکناس
(اِ کِ) [ روس. ] (اِ.) پول کاغذی.
اسکندان
(اِ کَ)(اِ.)
۱- قفل.
۲- کلیددان.
۳- قفل و کلید.
اسکندروس
(اِ کَ رُ) (اِ.) سیر.
اسکنر
(اِ کَ نِ) [ انگ . ] (اِ.)
۱- دستگاهی که میتوان نوشته یا تصویری را به آن داد تا در حافظه کامپیوتر قرار دهد.
۲- دستگاهی که با استفاده از آن برشی از بدن انسان به تصویر کشیده میشود، اسکن.
اسکنه
(~.) (اِ.) از اقسام پیوند برای اصلاح درخت و مرغوب ساختن میوه آن.
اسکنه
(اِ کِ نِ) (اِ.) ابزاری فلزی که نجّاران چوب را به وسیله آن سوراخ میکنند، بیرم.
اسکنک
(اِ کِ نِ) (اِ.) نک اسکنه.
اسکواش
(اِ کُ) [ انگ . ] (اِ.) نوعی ورزش دو یا چهار نفره با راکت و توپ مخصوص در سالنی کوچک که جای زدن توپ دیوارهای سالن است.
اسکوتر
(اِ تِ) [ انگ . ] (اِ.) روروک، چرخ پایی، وسیله بازی بچهها با دو چرخ کوچک و یک دسته بلند و یک کف مستطیل شکل که با یک پا روی آن تکیه میکنند.
اسکورت
(اِ کُ) [ فر. ] (اِ.)
۱- مشایعت، همراهی.
۲- عدهای سرباز مسلح که برای محافظت یا احترام، همراه شخصیت مهمی حرکت میکنند، همروان (فره).
اسکولاستیک
(اِ کُ) [ فر. ] (ص.)
۱- مدرسه - ای، متعلق به مدرسههای قرون وسطی.
۲- شعبهای از فلسفه که در دوران قرون وسطی در مدرسهها و دیرهای وابسته به کلیسا تدریس میشد.
اسکی
(اِ) [ فر. ] (اِ.) یکی از ورزشهای زمستانی که با کفش و چوب مخصوص روی برف ایستاده سر میخورند.
اسکیت
(اِ کِ) [ انگ. ] (اِ.) صفحه مخصوصی به اندازه زیره کفش با چرخهای کوچک که در زیر کفش میبندند و بر روی زمین سخت و هموار یا یخی سُر میخورند.
اسکیتینگ
(اِ کِ) [ انگ. ] (اِمر.) نوعی ورزش برای تقویت پاها و حفظ تعادل که به وسیله کفشهای مخصوصی که در زیر هر یک چهار - چرخ کوچک تعبیه شده یا وسیلهای به نام تخته اسکیت، بر روی ...
اسکیزه
(اِ زِ) (اِمص.)
۱- جست و خیز و لگد انداختن چارپایان.
۲- جست و خیز کردن.
اسکیزوفرنی
(اِ زُ فِ) [ فر. ] (اِ.) هر یک از انواع اختلالهای شدید روانی که با بریدن از واقعیت، هذیان، توهم، خلق نامتناسب و رفتار آشفته همراه است.
اسکیزیدن
(اِ دَ) (مص ل.) جفتک انداختن.
اسکیمو
(اِ مُ) [ فر. ] (اِ.)
۱- هر یک از مردمان ساکن شبه جزیره آلاسکا، گروئتلند و جزایر اطراف قطب شمال.
۲- نوعی بستنی یخی.
اسگالش
(اِ لِ) (حامص.) اندیشه، فکر، تفکر.
اسگدار
(اَ گُ) نک اسکدار.