لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
کلروفرم
(کُ لُ رُ فُ) [ فر. ] (اِ.) مایعی است بی رنگ و بیهوش کننده به فرمول ۳ CHCl که از اثر استخلاف سه اتم ئیدروژن متان به وسیله سه اتم کلر بدست میآید. این ماده در پزشکی به ...
کلروفیل
(کُ لُ رُ) [ فر. ] (اِ.) ماده سبز رنگی در گیاهان که کار فتوسنتز را در یاخته انجام دهد، سبزینه (فره).
کلروپلاست
(کُ لُ رُ پِ) [ فر. ] (اِ.) دانههای ریز دارای سبزینه که در یاختههای گیاهی یافت میشود، سبزدیسه. (فره).
کلس
(کِ) [ معر. ] (اِ.) آهک زنده را گویند که عبارت از اکسید کلسیم به فرمول Cao (آهک زنده آهکی است که در نتیجه حرارت دادن به سنگ آهک (Ca 3 Co) در کوره بدست میآید).
کلسیم
(کَ یُ) [ فر. ] (اِ.) عنصری است با علامت شیمیایی CU، نرم و محلول در آب. در طبیعت به صورت سنگهای آهکی و مرمر وجود دارد این عنصر ماده اصلی سازنده استخوان، دندان، برگ درختان و صدف است.
کلف
(کَ لَ) [ ع. ] (اِ.) لکه، لکههایی که بر روی ماه و خورشید دیده میشود.
کلف
(~.) (اِ.) = کلب. کلپ: منقار مرغ.
کلفت
(کُ فَ) [ ع. ] (اِ.)
۱- مشقت، رنج، زحمت، سختی.
۲- خدمتکار زن، کنیز.
کلفت
(کُ لُ) (ص.) ستبر، ضخیم. ؛ ~ بار کسی کردن سخنان تلخ و زننده به او گفتن.
کلفهشنگ
(کَ فَ شَ) (اِ.) استالاکتیت، قندیل یخی که در ایام زمستان در زیر ناودانها بسته میشود. گلفهشنگ و کلفخشنگ و کلفهسنگ هم گویند.
کلل
(کَ لَ) (اِ.) پری که پادشاهان و دلیران در رزم و جوانان زیبا در بزم بر سر دستار و کلاه میزدند، جیغه، جغه.
کلم
(کَ لَ) (اِ.) یکی از سبزیها که به مصرف غذایی میرسد و بر چند نوع است: کلم برگ، کلم سنگ یا قمری، کلم پیچ که حاوی مقدار زیادی ویتامین ث میباشد.
کلم
(کَ لِ) [ ع. ] (اِ.) ج. کلمه.
کلمات
(کَ لَ) [ ع. ] (اِ.) جِ کلمه.
کلمات قصار
(~ ق) [ ع. ] (اِمر.) جملهها و عبارتهای کوتاه و پندآموز.
کلماسنگ
(کَ سَ) (اِ.) فلاخن.
کلمن
(کَ مَ) [ معر. ] (اِ.) صورت چهارم از صور هشتگانه ابجدی.
کلمن
(کُ مَ) [ انگ. ] (اِ.) نام تجاری یخدان.
کلمه
(کَ لَ مَ یا مِ) [ ع. کلمه ] (اِ.)
۱- سخن، گفتار.
۲- یک جزو از کلام، لفظ معنی دار.
۳- مجموعه حروفی که یک واحد را تشکیل دهند در دستور زبان فارسی معمولاً کلمه را به نه بخش تقسیم کنند: ...
کلمه الله
(کَ لِ مَ هُ لْ لا) [ ع. ] (اِمر.)
۱- کلمه خدا.
۲- عیسی (ع).