لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
گار
[ فر. ] (اِ.) ایستگاه قطار راه آهن.
گارانتی
[ فر. ] (اِ.) تعهد سازنده یا فروشنده کالا درقبال خریدار برای ارائه خدمات پس از فروش در طی مدت مشخص، ضمانت، تضمین. (فره).
گاراژ
[ فر. ] (اِ.) جای اتومبیل، محلی که اتومبیلها را در آن جا میگذارند.
گارد
[ فر. ] (اِ.) گروه مسلحی که پاسداری از مکان یا مقامی را بر عهده داشته باشد یا در اجرای مراسم تشریفاتی شرکت کند، پاسگان (فره)، محافظ، نگهبان.
گاردن پارتی
(دِ) [ انگ. ] (اِ.) مجلس جشن و مهمانی که در فضای آزاد برپا میشود.
گارسه
(س) [ فر. ] (اِ.) جعبهای خانه خانه که حروف چاپ دستی را برای حروف چینی در آن قرار میدهند.
گارسون
(سُ) [ فر. ] (اِ.)= گارسن:پیشخدمت در رستورانها.
گارسک
(سَ) (اِ.) دانههای ریز و سفت که در برنج و گندم میروید.
گارمون
(مُ) [ روس. ] (اِ.) = گارمن. گارمان. قارمون. قارمان: آلت موسیقی پرده دار شبیه جعبه که به هنگام نواختن آن را در دست گیرند و پردههای آن را با انگشت فشار دهند.
گاری
[ هند. ] (اِ.) ارابه، ارابهای که با اسب کشیده میشود.
گاری
(پس.) پسوندی است که به آخر ریشه فعل، مصدر مرخم و اسم معنی افزوده میشود و معنای حاصل مصدری میدهد. مانند: رستگاری.
گاری
(ص.) بی ثبات، ناپایدار.
گاز
[ فر. ] (اِ.)
۱- تور نازک و لطیف که برای بستن زخم به کار میرود.
۲- پدالی که در جلوی اتومبیل و در پیش پای راننده قرار دارد و با فشار دادن بر آن بنزین بیشتری به کاربراتور میرسد و اتومبیل ...
گاز
(اِ.)
۱- قیچی، قیچی آهن بری.
۲- ابزاری آهنی مانند انبر که با آن میخ را از جایی که در آن فرو رفتهاست بیرون میکشند.
۳- دندان.
گاز
(اِ.) علف، علف چاروا.
گاز
(اِ.) گاژ، گاه.
گاز
[ فر. ] (اِ.) بخار، مادهای بی شکل، سیُال و قابل گسترش.
گاز گرفتن
(گِ رِ تَ) (مص م.) به دندان گرفتن، دندان گرفتن.
گازانبر
(اَ بُ) (اِمر.) قیچی، مقراض، یک نوع ابزاری است که در کارهای آهنگری و زرگری و غیره به کار میرود.
گازر
(زُ یا زَ) (ص. اِ.) رخت شوی.