لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
گازرشست
(~. شُ) (ص مف.)
۱- سخت پاک و تمیز.
۲- آهار کرده.
گازرگاه
(~.) (اِمر.) رخت شوی خانه.
گازوئیل
[ فر. ] (اِ.) روغن قابل احتراق برای موتورهای دیزل که از نفت استخراج میشود.
گازولین
(زُ) [ فر. ] (اِ.) اتر نفت.
گاس
[ په. ] (اِ.)
۱- تخت، سریر.
۲- گاه، وقت.
گاسترولا
[ فر. ] (اِ.) مرحلهای از نمو جنین که در دنباله مرحله بلاستولا قرار دارد. در این مرحله دو طبقه سلول مشخص میشود: یکی طبقه خارجی به نام اکتودرم و دیگر طبقه داخلی به نام آندودرم.
گاشتن
(تَ) (مص م.) گرداندن، برگردانیدن.
گاف
(حر.)بیست و ششمین حرف از حروف الفبای فارسی.
گاف زدن
(زَ دَ) (مص ل) (عا.) خراب کردن، خیط کاشتن، گند زدن.
گال
(اِ.)
۱- نوعی ارزن، گاورس.
۲- پشگل گوسفند که به پشمهای زیر دنبه چسبیده و خشک شده باشد.
۳- غوزه و غلاف پنبه.
۴- نوعی بیماری پوستی.
گال
(اِ.) آواز بلند، فریاد.
گال
(اِ.) فریب، بازی (دادن).
گالاکتوز
(تُ) [ فر. ] (اِ.) قندی است سفید از اجزای سازنده قند، شیر و بعضی قندهای گیاهی که در آب به خوبی حل میشوند.
گالری
(ل) [ فر. ] (اِ.)
۱- سرسرا، دالان.
۲- جای نگه داری و نمایش آثار هنری.
گالش
(لِ یا لُ) [ فر. ] (اِ.) کفش لاستیکی که یا مستقیماً آن را به پا کنند و یا کفش چرمی را برای حفظ از گل و باران داخل آن نمایند.
گالش
(لِ یا لَ) [ گیل. - ماز. ] (اِ.) چوپان گاو، گاودار.
گالن
(لُ) [ فر. ] (اِ.) مقیاس وزن برای مایعات برابر با ۴ لیتر (در کشورهای انگلیسی زبان).
گاله
(لَ یا لِ) (ص.) دور؛ مق. نزدیک.
گاله
(~.) (اِ.) غایط.
گاله
(~.) (پس.) پسوند دال بر تصغیر است: پر گاله.