لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
اتم
(اَ تَ مّ) [ ع. ] (ص تف.) تمامتر، کاملتر.
اتم
(اَ تُ) [ فر. ] (اِ.) کوچکترین جزء یک عنصر که خواص آن عنصر را دارا میباشد و با چشم دیده نمیشود.
اتمام
( اِ) [ ع. ] (مص م.) تمام کردن، به پایان رسانیدن.
اتمام حجت
(~ِ حُ جَُ) [ ع. ] (مص ل.) تمام کردن حجت بر خصم، اولتیماتوم.
اتمسفر
(اَ مُ فِ) (اِ.) نک آتمسفر.
اتهام
(اِ تِّ) [ ع. ]
۱- (مص م.) تهمت زدن، بدنام کردن، افتراء.
۲- (مص ل.) بدنام شدن، تهمت پذیرفتن.
اتو
(اُ) [ روس. ] (اِ.) = اطو: ابزاری آهنی با یک صفحه صاف که به وسیله برق گرم میشود و با آن چین و چروک پارچه یا لباس را از بین ببرند.
اتوبان
(اُ) [ آلما. ] جاده پهن ماشین رو دو طرفه، آزادراه، بزرگ راه (فره).
اتوبوس
(~.) [ فر. ] (اِ.)نوعی اتومبیل با اتاق بزرگ و صندلیهای متعدد که برای حمل و نقل مسافران خارج یا داخل شهرها به کار میرود.
اتوبوس رانی
(~.) [ فر - فا. ]
۱- (اِ.) مؤسسهای ک ه حمل و نقل مسافر به وسیله مجموعهای از اتوبوسها در مسیر یا شبکهای مشخص و معین را بر عهده دارد.
۲- (حامص.) راندن و بردن اتوبوس از جایی به جای دیگر.
۳- ...
اتوبیوگرافی
(اُ تُ گِ) [ فر. ] (اِ.) شرح حالی که خود شخص بنویسد، زندگینامه خود - نوشت، سرگذشت خود، شرح حال خود (فره).
اتود
(اِ تُ) [ فر. ]
۱- (اِ.) طراحی مقدماتی.
۲- مداد نوکی.
۳- (اِمص.) مطالعه و تحقیق مقدماتی، بررسی.
اتوریته
(اُ تُ تِ) [ فر. ] (اِمص.) قدرت ونفوذ مادی یا معنوی، اقتدار.
اتوشویی
(اُ شُ) [ فر - فا. ] (حامص. اِ.)
۱- کار اتوکشی و شستشوی پارچه و لباس با ماشین.
۲- کارگاهی که در آن اتوکشی و شستشوی ماشین انجام گیرد.
اتوماتیک
(اُ تُ) [ فر. ] (ص.)
۱- ویژگی هر وسیلهای که بدون دخالت انسان و خود به خود کار کند.
۲- عملی که بدون فکر کردن انجام شود، خودکار (فره).
اتومبیل
(اُ تُ مُ) [ فر. ] (اِ.) وسیله نقلیهای که با موتور کار میکند و دارای چهار چرخ است، ماشین.
اتون
(اَ) [ معر. ] (اِ.)
۱- تون، گلخن، گلخن گرمابه.
۲- تنور گچ پز و نان پز، کوره آهک پزان.
۳- آتشدان آهنین.
اتّضاع
(اِ تِّ) [ ع. ] (مص ل.)
۱- چنگ زدن.
۲- پناه بردن.
اتکاء
(اِ تِّ) [ ع. ]
۱- (مص ل.) تکیه کردن بر، پشت دادن بر.
۲- اعتماد کردن بر. ؛ نقطه ~نقطهای که در آن اهرم را تکیه دهند، تکیه گاه.
اتکاء کردن
(~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل.) تکیه کردن بر، پشت گرم شدن به.