لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
اثمار
(اِ) [ ع. ] (مص ل.)
۱- میوه آوردن درخت.
۲- میوه دار شدن.
اثناء
( اَ) [ ع. ] (اِ.) جِ ثنی ؛ میانهها، لاها.
اثناعشر
(اِ عَ شَ) [ ع. ] (اِمر.)
۱- دوازده.
۲- نام نخستین بخش از روده کوچک که پیوسته به معده میباشد به طول بیست و پنج سانت و پهنای دوازده انگشت.
اثناعشری
(~.) [ ع - فا. ] (ص نسب.) دوازده امامی.
اثنان
( اِ) [ ع. ] (اِ.)
۱- دو، عدد دو. (در حالت رفعی).
۲- دو مرد.
۳- روز دوشنبه.
اثواب
( اَ) [ ع. ] (اِ.) جِ ثوب ؛ جامهها.
اثیر
( اَ) [ معر. ] (اِ.) به باور قدما کره آتش که بالای کره هواست، سیالی رقیق و بی وزن است.
اثیل
( اَ) [ ع. ] (ص.) محکم، استوار.
اثیم
( اَ) [ ع. ] (ص.) گناهکار، بزه کار.
اج
( اَ) (اِ.) کدو.
اجابت
(اِ بَ) [ ع. ] (مص م.)
۱- پاسخ دادن، جواب دادن.
۲- قبول کردن، پذیرفتن.
اجابت کردن معده
(~. کَ دَ نِ مِ دِ) [ ع - فا. ] (مص ل.) قضای حاجت، مدفوع کردن.
اجاده
(اِ دِ) [ ع. اجاده ] (مص م.)
۱- نیک کردن.
۲- نیک گفتن.
۳- نیکو گردانیدن.
اجاره
(اِ رِ) [ ع. اجاره ]
۱- (مص م.) پناه دادن، به فریاد رسیدن.
۲- به مزد گرفتن.
۳- (اِ.) کرایه.
اجاره بها
(~. بَ) [ ع - فا. ] (اِمر.) پول و بهایی که در برابر اجاره کردن جایی به صاحب آن میپردازند، مال الاجاره.
اجاره نامچه
(~. چِ) [ ع - فا. ] (اِمصغ.) سندی که برای انجام اجاره تنظیم و منعقد میشود، اجاره نامه.
اجاره نشین
(~. نِ) [ ع - فا. ] (ص فا.) آن که در محل اجارهای زندگی میکند، مستأجر. اجازه (اِ زِ) [ ع. اجازه ]
۱- (مص م.) رخصت دادن، رخصت.
۲- (اِ.) گواهی صلاحیت دادن فتوی به کسی از طرف ...
اجازه نامه
(~. مِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) پروانه، جواز.
اجاق
(اُ) [ تر. ] (اِ.)
۱- دیگدان، آتشدان.
۲- دودمان، خاندان.
۳- صاحب کرامات و کشف. ؛ ~گاز نوعی اجاق که سوخت آن گاز متان است. ؛ ~برقی نوعی اجاق که با نیروی برق گرما تولید میکند و مثل ...
اجاق زاده
(~. دِ یا دَ) [ تر - فا. ] (ص مر.) نجیب، شریف.