لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آرمیچر
(چِ) [ انگ. ] (اِ.) محور سیم پیچ شدهای که در داخل استوانه استارت و یا دینام قرار دارد.
آرن
(رَ) (اِ.) آرنج.
آرنائوت
(رْ ئ ُ) (اِ.)
۱- قومی از نژاد هند و اروپایی ساکن در کشور آلبانی.
۲- در فارسی: سبیل کلفت، غول بی شاخ و دُم.
۳- زن ستیزه گر و آشوب طلب.
آرنج
(رِ) (اِ.) مرفق، مفصل میان ساعد و بازو.
آرنگ
(~.) (اِ.)
۱- رنگ، لون.
۲- سُرخاب.
۳- گونه، روش.
آرنگ
(~.) (اِ.)۱ - رنج، اذیت، آزار.
۲- مکر، حیله.
آرنگ
(رَ) (اِ.) آرنج.
آره
(رِ) (اِ.) آرواره.
آرواره
(رِ) (اِ.) هر یک از دو قطعه استخوان که حفرههای اندامی دندان در آن جای دارند، فَک.
آروبند
(بَ)(ص مر.)آن که استخوان شکسته و از جای برآمده را به هم پیوند زند، شکسته - بند.
آروغ
(رُ) (اِ.) = آروق: گازی که در لولههای گوارشی ایجاد شود. اگر این گاز در معده باشد ممکن است با صدای مخصوصی از دهان خارج شود و اگر در روده باشد از مخرج خارج میگردد، باد گلو.
آرون
(اِ.) صفت نیک، خوی خوش.
آروند
(وَ) (اِ.) اروند، ارونگ.
آروین
(وِ) (اِ.) تجربه، امتحان، آزمایش.
آرگون
(گُ) [ فر. ] (اِ.) عنصری شیمیایی، گازی است ساده، بی رنگ، بی بو و بی طعم که یک صدم هوا را تشکیل میدهد.
آری
(ق.) = آره: کلمهای است برای تصدیق امری، بلی، بله ؛ مق نه، نی.
آریا
(اِ.) قسمت اصلی ملودیک اپرا.
آریا
(اِ.) مهم ترین شعبه نژاد سفید.
آریا
(اِ.) شقایق وحشی خودرو از نوع خشخاش.
آریستوکرات
(تُ کِ) [ یو. ] (ص.) طرفدار اشراف، عضو طبقه اشراف، آن که معتقد به حکومت آریستوکراسی است.